سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :19
کل بازدید :88978
تعداد کل یاداشته ها : 118
103/2/6
4:28 ص

امروز همچین بفهمی نفهمی سرحالم و سر شوق دلم می خواد که چیزی بنویسم برای همین دارم روده درازی می کنم . چند شب پیش با دوستان بیست ساله خونه یکی از دوستان یه مهمانی مجردی شب تا صبح داشتیم . این جور مهمانی ها به من که خیلی میچسبه خصوصا که اگه یه بحثی هم پیش بیفته و از اوضاع و احوال جاریه به دور بشیم . باور می کنید که وقتی این جور جمع ها پیش میاد تازه متوجه میشم که : ای بابا چندین و چند وقته که در این دوگوله ام رو بسته ام و بجز کارهای عادی و روزمره هیچ کار فکری خاصی نمی کنم و همه اش درگیر چیزهای عادی هستم ، برای همین است که گاهی اوقات واقعا دلم برای اون شبهایی که با امین تا نیمه های شب توی خیابون سرپا می ایستادیم و به حرفایی که حاجی بهمون زده بود و تمام افکارمون رو بهم ریخته بود فکر می کردیم ، تنگ می شه و چنان آهی از نهادم بر میاد که اگه کسی جلوش باشه حتما کرک و پرش می سوزه . قول محمد گفتنی ما می خواستیم بشریت رو نجات بدیم حالا یکی باید بیاد خودمونو از توی باتلاق سکون بیرون بکشه (این قسمتها رو با لبخند درام می نویسم).

اون شب هم شب خوبی بود نه به خاطر اینکه سالاد اولویه خوردیم و نه به خاطر اینکه صبحانه سیراب شیردان خوردیم ، فقط بخاطر اینکه یه کمی فقط یه کمی در حدود شاید یک ساعت با همدیگه بحث کردیم . راجع به اینکه چرا شعرا و نویسندگان گذشته نسبت به الان انگار برزگ ترند و افکار و اندیشه های والاتری از خود به جای گذاشتن و اصلا اینکه آیا واقعا اینجوری اند یا اینکه ما اینجوری فکر می کنیم . امین و اکبر بیشتر پهلو به مدرنیته و فلسفه و اندیشه غرب می زدند و این موضوع رو حاصل یک روند تاریخی می دونستند ، البته اینکه : متفکرین قرون گذشته اندیشه های ناب تری از خود به جای گذاشته اند رو قبول داشتند و یا قبول کردند بحثی دیگه است ولی این تفاوت رو حاصل یه روند تاریخی می دونستند ولی محمد  ضمن اینکه کاملا باور داشت که تفاوت وجود دارد علت آنرا وصل بودن به منبع حقیقت الهی می دونست و البته بسیار هم روی حرف خودش استوار بود. محمد کمی با تعصب مذهبی بحث می کنه و امین و اکبر هم سعی می کنند که با دیدی لائیک به این سوال جواب بدن .

توی پرانتز بگم : نمی دونم  امین و اکبر تو دام بی مذهبی افتادن یا اینکه من هنوز توی دام مذهب گرفتارم . پرانتز بسته .البته زاویه دید فراموش نشه .

اما از اونجایی که وقتی تعصب در کار باشه بحث معمولا به جایی نمی رسه حرفای ما هم به جای مشخصی نرسید ولی لذت خودشو به جا گذاشت

خلاصه شب خوبی بود امید وارم که باز هم تکرار بشه .