زمان با شتاب می رود و من استوار بر جای مانده ام
با خود می اندیشم
«به کجا چنین شتابان»
غرق در سکون خود
ایستاده بر قله ی آرامش خیال
به دور از هیاهوی شتابناک لحظه ها
نه به آینده که به حال نگاه می کنم . . .
چه کرده ام که نیاز به شتاب و آینده داشته باشد
آینده ی من هم اکنون است
فراموش شده و مانده در زیر
غبار سنگین رخوت و بی حرکتی